روزهایی که می روند...
روزهایی که می روند...

روزهایی که می روند...

خاطرات من

سلام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


مسافرت کنسل شد . گفتم همین اول صبحی بیام اطلاع رسانی کنم یه جامعه مجازی ای را از نگرانی در بیارم .


علت : جا نداشتن خووو مگه چیه؟؟؟؟؟


حالا چی می شه؟ هیچی ما سی خودمون میریم اونا سی خودشون.


ایکون عروس نمونه چرا نداره اینجا؟؟؟؟ باید سفارش بدیم برامون بزنن!!!


از همه دوستانی که در هنگام تحمل این مصیبت با ارسال تاج گل، حضوری ، تلفنی، کامنتی، و به روشهای دیگر حتی ارسال


انرژی همدری کردن سپاسگزارم .


باشد که در شادی هایتان جبران کنم!!!


الان من اینجوری ام!!!!!!!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
راضی بانو شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 10:45

سلام ... به به میبینم که به خیر گذشت ... رها باورت میشه من تا حالا بعد از 7-8 سال که عروسشون هستم با خانواده همسرم مسافرت نرفتم ؟ یه بار عموش (خودش تنها) باهامون بوده ولی اینکه مثلا پدر و مادرش باشن نبوده ... اصلا دوست میدارم یه دفعه باهاشون برم مسافرت ببینم تو مسافرت چطورن.... !

اوف عروس نمونه ولی ببینم بعد که رفتی بازهم دلت می خواد بری یا نه
من که عمرا دلم نمی خواد

نیلو شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 22:46 http://niloo92.persianblog.ir/

رها بدو بدو شیرینی رو رد کن بیاد .
این ذست اورد عظیم رو بهت از ته ته های قلبم تبریک و شاد باش میگم باشد که نصیب همه عروسان شود

اووف برای تو که شیرینی دارم اساسی با اون پست ته دل خالی کنت ولی گذشته از شوخی ممنون عالی شد

رها یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 22:55 http://psycologistraha.persianblog.ir

تبریک میگم بهت موفق شدی خانومی

ممنونم عزیزم . چه موفقیتی از صد تا قبولی در ازمون دکترا سخت تر بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد