روزهایی که می روند...
روزهایی که می روند...

روزهایی که می روند...

خاطرات من

رهای زیرآب زن!!!!!!


گاهی اوقات بد شدن خوب است .امروز از اون روزها بود.

صبح که وارد اداره شدم مدیرکل عزیز را دیدم که داره با مسئول دبیرخانه صحبت می کنه احوالپرسی و چاق سلامتی و رفتم اتاق . بعد ما با اداره دیگه ای کار می کنیم که کارشناس اون اداره دیگه خیلی ادم بدجنس و تنگ نظریه و منو خیلی می چزونه .

منم امروز صبح یه وقت ده دقیقه ای گرفتم از اقای مدیر کل و خواهش کردم هنوز که کارهای امسال شروع نشده اون کارشناس رو عوض کنن . مدیرکل جان هم زنگ زد به مدیرکل اون اداره و خواست کارشناس عوض شه و چی شد ؟

هیچی دیگه صبح چهارشنبه ای ما منور شد .

زیرآب زدن همیشه هم بد نیست ها!!!!


نظرات 1 + ارسال نظر
آساره دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 13:00

زیر آب زدن برای تو بدنشده اما برای اون چی ؟!!!!!!!!!!!!!!!

و مهمتر اتفاقات بعد از اونه وآیا نمی شد که قبلش بیشتر فکر می کردی و متاسفم برای اون مدیر کل که با یک بار ترتیب اثر داده

شما اصلا درجریان ماجرا نیسیتن پس زود قضاوت کردین . برای من که بد نشده هیچی برای خود اون هم بد نشده چون فقط اداره ما رو نداره و به جاش با یه اداره دیگه کار می کنه
مدیرکل ما طی این دوسالی که من با این اقا کار می کردم درجریان تمام مشکلاتی که درست می کرد بوده و خودش هم موافق این کاربوده . ضمن اینکه اون اقا بسیار تنگ نظر هستن و طوری رفتار می کنن که انگار فقط خودش می دونه و می فهمه . خلاصه این متن چند خطی من فقط ظاهر رو نشون می ده ولی خیلی از چیزها از قبل بوده و بعدها هم خواهدبود....
امیدوارم جوابم قانع کننده بوده باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد