روزهایی که می روند...
روزهایی که می روند...

روزهایی که می روند...

خاطرات من

من و بستنی؟؟؟؟


پنجشبنه دخترم رابردیم دکتر و تا ساعت 10 و نیم طول کشید اونقدر خسته شده بود که بهانه ابمیوه می گرفت. ما هم رفتیم یه جای معروف و شیرموز بستنی سفارش دادیم دخترک و پسرک فقط شیرموز خوردن و حتی من شیرموز خودم را ریختم تو لیوان دخترک و من و همسر هم شیرموز و هم بستنی ...

نتیجه اش هم این شد که من و همسر به شدت مسموم شدیم و تمام دیروز را یا دراز کشیده بودیم یا درراه WC ...

خوب شد بچه ها بستنی نخوردن

شیطونه می گه برم اونجا و کلی حرف بارشون کنم با اون بستنی شون . مثلا معروف هم هست ... ایییییششش...


نظرات 9 + ارسال نظر
سپیده شنبه 7 تیر 1393 ساعت 15:39

ای وای چه بد
الان بهتری؟

اره عزیزم ممنون

ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 11 تیر 1393 ساعت 10:38 http://1nicegirl8.blogsky.com

ما تو مشهد همش خاکشیر خوردیم...
دیگه به پسره میگفتیم همون همیشگی
اونم اینطوری میشد

آفرین خاکشیر مطمئن تره عزیزم . من مشهد زندگی نمی کنم ها فکر نکنی اونجا مسموم شدم

.آزی. چهارشنبه 11 تیر 1393 ساعت 15:35 http://mylifeiscolored.blogfa.com

رها چرا وبلاگت این طوری میشه؟ یه بار باز میشه یه بار میگه وجود ندارد!!!!!!

خودمم تو کارش موندم تازه یه دوروزی خودمم راه نمی داد توش تا پس ورد عوض کردم و اینا نشد بیام تو چه می دونم والله قاطی کرده بنده خدا

رها شنبه 14 تیر 1393 ساعت 17:58 http://psycologistraha.persianblog.ir

سلام رها جون خوبی؟ چند بار وبت سر زدم اما میگفت وجود ندارد کلی ناراحت شدم فکر کردم توام مثل بقیه حذف کردی
خوشحالم که هستی و مینویسی
شاد باشی گلم

عسل یکشنبه 15 تیر 1393 ساعت 00:49

مواظب خودتون باشین...برو بگو بهش

نیلو چهارشنبه 25 تیر 1393 ساعت 09:27

رها جونم کجایی چند وقته نیستی .خوبی ؟

هستم خوبم می ام

alee یکشنبه 5 مرداد 1393 ساعت 23:35

ramz mikham

دوست عزیز من چجوری باید به شما رمز بدهم؟؟؟؟؟

انا سه‌شنبه 7 مرداد 1393 ساعت 23:21 http://xaterat-ana.nlogfa.com

سلام دوست جون میشه لطفا به منم رمز بدی؟

ادرس وبلاگ شما ارور می ده من چحوری باید به شما رمز بدهم؟

alee سه‌شنبه 21 مرداد 1393 ساعت 14:05

mituni msg koni aji khanum

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد