روزهایی که می روند...
روزهایی که می روند...

روزهایی که می روند...

خاطرات من

خوشحالم...

 خواهر جونم بالاخره اومد پیشم


و من خیلی خوشحالم


از من بیشتر دخترک و پسرک خوشحالن



همه خوشحالیم و این خیلی خوبه



نظرات 4 + ارسال نظر
ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 11:43 http://1nicegirl8.blogsky.com

خوش بحالتون خواهر جون دارین

اره خیلی خوبه
ما باهم میخندیم شوخی می کنیم حرف می زنیم دعوا می کنیم حتی قهر می کنیم ولی خیللللللللللللللللللللللی همدیگه رو دوست داریم

برنا سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 14:05 http://www.newday2014.blogfa.com

جااان؟؟؟؟؟
شما فکر میکردین که من خانومم؟ چرا اونوقت؟

نمی دونم ببخشید

برنا سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 15:01 http://www.newday2014.blogfa.com

رها جان به چالش دعوت شدی
سری به ما بزن

حتما

نیلو چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 18:34 http://niloo92.persianblog.ir/

رها شلوغ پلوغ شدی ها .خواهر میاد به چالش دعوت میشی
میشه من به جای چالش به جشنی مهمونی چیزی دعوت بشم

خدا برکت بده من عاشق این جور شلوغ پلوغی هام...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد