روزهایی که می روند...
روزهایی که می روند...

روزهایی که می روند...

خاطرات من

برگ بیست و دوم

 

 

باز امروز هوای دلم ابری است 

 کاش آسمان کمی ببارد ..................................

نظرات 7 + ارسال نظر
باران پاییزی دوشنبه 23 بهمن 1391 ساعت 11:33 http://baranpaiezi.blogsky.com

رهای عزیز یه سر به سایت دکتر شیری بزن یه مطلب مرتبط نوشته خیلی جالبه "نمی خاهم پوچ بشوم"

غار مینا دوشنبه 23 بهمن 1391 ساعت 15:08 http://chaghidarmeh.blogfa.com

رها جان...نوشته هاتو خوندم...می دونی مشکل اینجاست که دنیای مردا با دنیای ما خیلی فرق می کنه...انگار از دو سیاره ی دیگه اومدیم...امیدوارم همیشه شاد باشی و همیشه بنویسی...مگه می شه به کسی که می نویسه گفت:ننویس!!!

من بیچاره غمباد گرفتم از بس ننوشتم ولی حالا که دارم می نویسم و دوستان خوبی مثل شماها دارم راحتترم خیلی راحت تر

آسیه دوشنبه 23 بهمن 1391 ساعت 15:35 http://neveshtehayea30.blogfa.com

امان از آسمان ابری دل
آسمون دل دشمنت ابری باشه...

سلام آسیه گلی . کم پیدایی خانمی؟

عسل دوشنبه 23 بهمن 1391 ساعت 22:43 http://injamadresenist.persianblog.ir/

اوهوم

amine سه‌شنبه 24 بهمن 1391 ساعت 07:55 http://www.sarzamineman1.blogsky.com

che axe ghgashangi... azizam hichkas joz khodt nmitune deleto shad kone.

سلام اره عزیزم می دونم ولی راههای شادی را گم کردم

گل حنا سه‌شنبه 24 بهمن 1391 ساعت 08:35

چرا آخه عزیزم؟

گل حنا جون کجا بودی عزیزم دلم تنگ شده بود

آسیه سه‌شنبه 24 بهمن 1391 ساعت 16:22 http://neveshtehayea30.blogfa.com

قربونت عزیزم قابل نیستم...
یه کم درگیر مشکلم هستم...خب کار هم که به جای خود...
صبح 7 که میرم بیرون 2 خونه هستم...
حالت چطوره عزیز؟بهتری؟

ممنونم خوبم . دلم برات تنگیده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد