روزهایی که می روند...
روزهایی که می روند...

روزهایی که می روند...

خاطرات من

و من به سادگی تصمیم دارم مدتی نباشم .همین....

نظرات 3 + ارسال نظر
نیلو سه‌شنبه 9 اردیبهشت 1393 ساعت 15:41

ای بابا رها جونم تو چرا دیگه نکنه اینکه من نوشتنم نمیاد مسری بود هااااان

فقط می خوام مدتی تو این وبلاگ ننویسم خسته ام .

باران پاییزی چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 ساعت 15:46 http://baranpaiezi.blogsky.com

خودتو لوس نکن دختر.
بیا بنویس از کلاسای دانشگاه و از دختر کوچولوی زیبات و از خوشیهات.
منتظریما

میفروش یکشنبه 14 اردیبهشت 1393 ساعت 11:15

سلام
ببخشیدا ببخشیدا همچین ساده ساده هم نیست ، نه برای شما ، برای دوستان شما که میان و میخوننتون !!! شما نمیتونید همینجوری به سادگی تصمیم بگیرید نباشید برای مدتی .
برقرار باشید. به امید دیدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد