روزهایی که می روند...
روزهایی که می روند...

روزهایی که می روند...

خاطرات من

همین الان یهویی...


متنفرم از این اقایونی که به شکمم نگاه می کنن ... اه احمقا

من و بارداری ام

بارداری خیلی سختی دارم

چهارماه فقط تهوع و کمردرد و حالا تو ماه شش دردهای وحشتناک زایمان . انقباض و درد . انقدر شدید که سه شب را در بیمارستان بستری شدم . بعد با فشار خون پایین و کم خونی شدید و ازمایشهای خونی که نشان از کم بودن فاکتورهای خونی ام و خطر برای جنین داشت . حالا من دو هفته مرخصی و استراحت مطلق دارم . دکتر مرخصم نمی کرد . می گفت با این شرایط خونی ات دچار ایست قلبی می شی!!!!!

ولی از دو هفته استراحت فقط توانستم سه روز استراحت کنم و الان پشت میزم توی اداره نشستم و از صبح تاحالا دو تا انقباض داشتم .

متنفرم از این اداره و ادمای سطحی نگری که چون برگه استراحت دوهفته ای اوردم ....

متاسفم برای این دید تنگشون

و به خدا واگذارشون می کنم

 

روز زن

روز زن

روز مادر

روز مادر درداوره برام. یه جورایی بهم دهن کجی می کنه . ایکه هرسال بری و بدون انگیزه وصرفا برای رفع تکلیف برای مادرشوهر عزیزت هدیه بخری تازه بعضی اوقات به مذاقشون خوش نیاد و تیکه هم بارت کنن (مثل پارسال) درد اوره .

ولی امسال از قشم برای مادرشوهر یک بلوز مجلسی خریده بودم که بهشون روز مادر بدهم حتی برای روز پدر و روز معلم هم هدیه ها را خریدم . خوب وقتی می شه نصف قیمت خرید کرد چرا باید پولم رو دور بریزم ؟؟؟؟

ولی روز مادر که داشتیم می رفتیم منزل مادرشوهرم . سرراه همسری ایستاد و از ماشین پیاده شد . تازه ماشین رو توی کوچه پارک کرده بود و به ما هم نگفت کجا می رود . وقتی برگشت من به شدت مشغول بازی با تبلت پسرک بودم که ازم خواسته بود یک مرحله بازی اش رو رد کنم . و حتی سرم رو بالا نگرفتم . یهو دیدم یه شاخه گل رز قرمز گذاشت روی تبلت و میگه روزت مبارک . بعدش هم یه کارت هدیه .

راستش از گل قرمزه بیشتر از کارت هدیه خوشحال شدم . نیشم شل شده بود قدرت جمع کردنش رو اصلا نداشتم . بعدش هم هی ببخشید و اینا که خودت با سلیقه خودت هرچی دوست داشتی بخری بهتره و اینا . ولی ذهن من کلا روی گل قرمزه بود و بس . کارت هدیه افتاد تو کیفم ولی گل قرمزه  روی کانتر اشپزخونه هرروز صبح بهم انرژی می ده اساسی...


روز زن

روز زن

روز مادر

روز مادر درداوره برام. یه جورایی بهم دهن کجی می کنه . ایکه هرسال بری و بدون انگیزه وصرفا برای رفع تکلیف برای مادرشوهر عزیزت هدیه بخری تازه بعضی اوقات به مذاقشون خوش نیاد و تیکه هم بارت کنن (مثل پارسال) درد اوره .

ولی امسال از قشم برای مادرشوهر یک بلوز مجلسی خریده بودم که بهشون روز مادر بدهم حتی برای روز پدر و روز معلم هم هدیه ها را خریدم . خوب وقتی می شه نصف قیمت خرید کرد چرا باید پولم رو دور بریزم ؟؟؟؟

ولی روز مادر که داشتیم می رفتیم منزل مادرشوهرم . سرراه همسری ایستاد و از ماشین پیاده شد . تازه ماشین رو توی کوچه پارک کرده بود و به ما هم نگفت کجا می رود . وقتی برگشت من به شدت مشغول بازی با تبلت پسرک بودم که ازم خواسته بود یک مرحله بازی اش رو رد کنم . و حتی سرم رو بالا نگرفتم . یهم دیدم یه شاخه گل رز قرمز گذاشت روی تبلت و میگه روزت مبارک . بعدش هم یه کارت هدیه .

راستش از گل قرمزه بیشتر از کارت هدیه خوشحال شدم . نیشم شل شده بود قدرت جمع کردنش رو اصلا نداشتم . بعدش هم هی ببخشید و اینا که خودت با سلیقه خودت هرچی دوست داشتی بخری بهتره و اینا . ولی ذهن من کلا روی گل قرمزه بود و بس . کارت هدیه افتاد تو کیفم ولی گله روی کانتر اشپزخونه هرروز صبح بهم انرژی می ده اساسی...


یه ماجرای نه چندان جالب

پدر یکی از همکاران فوت کرد . نیمه شب دوشنبه . و این اقای همکار همان موقع یعنی ساعت یک و پنجاه دقیقه به همه همکاران اس ام اس زد و خبر فوت پدرش را داد.

پنجشنبه اومد سرکار و همه ما جمع شدیم و برای پدرش فاتحه خوندیم

ایشون هم  از همکاران برای شرکت در مراسم پدرش تشکر ویژه! می کرد و می گفت توقع نداشته همکارا این همه زحمت بکشن !!!!!

و من با خودم فکر می کردم وقتی نصف شب اس ام اس دادی معلوم بود نمی خواد به کسی زحمت بدی......