روزهایی که می روند...
روزهایی که می روند...

روزهایی که می روند...

خاطرات من

برگ نهم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

برگ هشتم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

برگ هفتم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

برگ ششم

کائنات یک وظیفه بیشتر ندارد اینکه شما رو به آنچه می خواهید برسونه

وقتی با احساسات شدید روی چیزی متمرکز می شوید باعث میشود سریعتر رخ بدهد

 

این جمله عالیه!!! اگر واقعا درست باشه؟

برگ پنجم

دیگه نمی خوام منفی بنویسم دلم می خواد به داشته های زندگیم فکر کنم نه به اونهایی که ندارم یا ازدست دادمشون.

توی این دنیای به این بزرگی چراسهم من فقط غرغر باید باشه و ناله؟ چون خودم خواستم . نه من نمی گذارم دنیام اینقدر زود روی سرم خراب شه

من می سازم دنیای خودم رو

می دونم باید از خودم شروع کنم یادمه توی دبیرستان دوست عزیزی کتابی بهم هدیه داد به نام : فکرت را عوض کن زندگیت عوض می شود. یادم می اد از دیدن اسم کتاب رنجیدم با خودم گفتم مگر من چه فکری داشتم که تو را آزار داده با این هدیه دادنت؟

 ولی بعد که خودم رفتم توی خط جذب و قانوناشو و اینا فهمیدم چه دوست تیزبین و فهمیده ای داشتم و قدرش را ندونستم. فیس بوک ندارم و لی توی اینترنت کشفش کردم توی یک شرکت در تهران داره کار می کنه براش آرزوی موفقیت می کنم.