-
پروسه عروسی ....
دوشنبه 24 شهریور 1393 13:30
موهامو رنگ کردم ولی نه شرابی دودی بلوند بژ با بلوند دودی و واریاسون سبز ترکیب شد رفت روی موهام خوشگل شده خوشم میاید هنوز لباس نخریدم ارایشگاهم قرار شده خواهری اوکی کنه وای خدا لباس چی بپوشم خوش بحال مردا یه کت شلوار می پوشن و خیلی هنر کنن یه جفت جوراب نو ... تازه خیلـــــــــــی هم خوش تیپ می شن... مادرشوهرپدرشوهر...
-
شهریور جان...
یکشنبه 23 شهریور 1393 13:31
خیلی وقت نیست ننوشتم ولی دلم خیلی تنگ شده . روزهای داغ تابستون داره کم کم جای خودش رو به سرمای نارنجی پاییز می ده و بهم یادآوری می کنه که «نیمی از سال هم تموم شد» به سرعت چشم به هم زدنی رفت . روزهای آخر شهریور همیشه برای من یادآور زیبایی بوده از بچگی و مدرسه و هیاهوی اخر تابستون برای خرید کیف و کفش و اماده کردن...
-
دسکتاپ من امروز ...
یکشنبه 16 شهریور 1393 08:52
امروز 93/6/16
-
دلم خیلی گرفته ...
چهارشنبه 12 شهریور 1393 23:42
خواهری رفت .... باز من موندم و تنهایی و غربت .... یکی بیاد اشکای منو جمع کنه نمی تونم کنترلشون کنم
-
دسکتاپ من امروز ...
چهارشنبه 12 شهریور 1393 08:19
دسکتاپ من امروز....
-
من و خواهرم ...
سهشنبه 11 شهریور 1393 08:29
یه جورایی امروز دلم گرفته .... شاید به خاطر اینه که همسری نیست ... نه به خاطر اینه که خواهری دیروز دپرس بود... براش تو محیط کارش مشکل پیش اومده و بابا به روش خودشون می خوان حلش کنن ....وااااای .... منم دلم می خواست اگر کمکی از دستم بر بیاد کمکش کنم ... ولی ... حس می کنم دلش نمی خواد من از مشکلش بدونم ... یه جورایی می...
-
چالش به کجا رسید؟؟؟
یکشنبه 9 شهریور 1393 09:09
خوب در راستای چالش ذکر شده خواهری هم کتابش رو هدیه داد به دخترخاله و دخترخاله را به چالش دعوت کرد . دخترخاله هم یه کتاب برای خواهرش خرید و هدیه داد و اونو به چالش دعوت کرد . حالا حداقل فرهنگ هدیه دادن کتاب داره جاباز می کنه ... ممنون از موسس این طرح راستی خواهری یه کتاب دیگه هم به من هدیه داد و لابد می خواد منو دوباره...
-
دسکتاپ من امروز ...
شنبه 8 شهریور 1393 08:44
دسکتاپ من امروز 93/6/8
-
چالش
چهارشنبه 5 شهریور 1393 08:58
سلام من به یه چالش دعوت شده ام توسط آقای برنا حالا یه سوال این شامل مجله هم می شه آیا مجله راز هم خواننده هاشو به این چالش دعوت کرده بود . اینکار خیلی جالبه و من وقتی انجام دادم دوستان را دعوت می کنم..... ------ خوب من و پسرک و دخترک دیشب رفتیم شهر کتاب تا عملیات چالش برانگیز را انجام بدهیم دوساعتی گشت زدم توی کتابها...
-
خوشحالم...
یکشنبه 2 شهریور 1393 11:51
خواهر جونم بالاخره اومد پیشم و من خیلی خوشحالم از من بیشتر دخترک و پسرک خوشحالن همه خوشحالیم و این خیلی خوبه
-
دسکتاپ من امروز ...
شنبه 1 شهریور 1393 12:27
اوج آرامش....
-
کادو های تولدانه ..........
پنجشنبه 30 مرداد 1393 09:05
سلام می دونید من الان حس عذاب وجدان و بدجنسی مفرط گرفتم . چرا ؟ الان می گم چون من همیشه از بدی های قوم الظالمین می گم ولی از خوبی شون نگفتم . چرا گفتم خوبی و نگفتم خوبی ها ؟ خوب معلومه انقـــــــــــــدر کمه که ارزش نداره یه ها بهشون اضافه کنیم . حالا.... 27 مرداد 1393 بعد از کلاس زومبا و قردادن فراوان... خیابان ......
-
دسکتاپ من امروز ...
چهارشنبه 29 مرداد 1393 08:24
این هم از دسکتاپ خوشمل من امروز 29/مرداد /93
-
نظرات درست شد
چهارشنبه 29 مرداد 1393 08:14
فکر کنم مشکل نظرات از قالب جینگولی ام بود درست شد نه؟؟؟؟
-
امروز من
سهشنبه 28 مرداد 1393 12:41
امروز برای من یه روز خاصه صبح که بیدار شدم تو آینه به خودم سلام کردم گفتم : سلام عزیزم !!! امروز یه شروع دیگه است اولین روز از بقیه عمرت . هیچکس نمی دونه چقدر عمر می کنه 33 سال از عمرت گذشته و درخوش بینانه ترین حال 33 سال دیگه هم عمر می کنی یعنی الان دقیقا نصف عمر شدی!!!!پس باید باید باید خوش بگذرونی زندگی ات را درست...
-
دسکتاپ من امروز ...
سهشنبه 28 مرداد 1393 09:32
-
یه شادی دیگه .............. خدایا شکرت
دوشنبه 27 مرداد 1393 13:12
اونوقت به تموم خوشی و شادی های اخیر من اضافه کنید ..... صحبت تلفنی با یه دوست بسیار بسیار عزیز و مثبت که از روز اول همراه وبلاگم بود خیلی خیلی خیلی از هم صحبتی با این دوست مهربون خوشحال شدم ممنون که هستی ممنون که وقت قشنگت رو به من دادی تا از صدای گرمت و ارزوهای قشنگت بهره مند بشم باران عزیز...
-
یه خبر
دوشنبه 27 مرداد 1393 08:32
سلام سلام سلام یه خبر خوش.... حذف شد...
-
یه پست اورژانسی
یکشنبه 26 مرداد 1393 09:20
اقا این همسر ما عادت نداره روز تولدمون مثلا سورپرایز بازی و از این جلافتا به خرج بده . اصولا اگر زمین و زمان یادش بندازن مثلا امروز تولدونه منه اونوقت با کمال سنگدلی منو می بره برای خرید به سلیقه خودم حالا پیشنهاد بدین چی بخلم برای خودم واسه تفلدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم...
-
من و این همه خوشحالی ....
یکشنبه 26 مرداد 1393 08:56
از روزی که تصمیم گرفتم دریک کلام شاد باشم ، همین طور برام می رسه از روزی که تصمیم گرفتم دیگه به خیلی ادما فکر نکنم حضورشون کم رنگ شده دعوت سورپرایزونه به جشن تولد عروسی همکارجان سابق این هفته هم می خواهیم با همکارجانها بریم خونه اون همکار تازه عروس شده بعد تازه می خواهیم دیدن نی نی تازه به دنیا اومده هم بریم می خواهم...
-
وقتی شادی هایم کودکانه می شود.....
پنجشنبه 23 مرداد 1393 08:57
خداجونم ... این روزها انقدر حالم خوب است که دلم می خواهد بخندم برقصم بدوم حتی پرواز کنم ... این روزها لبخندهای بی اراده ، شادی های کوچک ناخودآگاه ، محبتهای بی دلیل ، بوسه های همسری تلفنها و پیامهای خواهری همه و همه حالم رو خوب می کند... دیروز وقتی نمی توانستم لبخند بی اراده ام را جمع کنم ،،،تو را ای خداجونم سپاس گفتم...
-
سلام دوباره...
سهشنبه 21 مرداد 1393 07:55
این روزها نسبتا خوبم یه دوره کلاس ایروبیک تموم شده و الان به اغفال یکی از فامیلا زومبا می رم . مربی ایروبیکم و محیط اون باشگاه را بیشتر دوست داشتم. مسیر باشگاه ایروبیک به من نزدیکتر بود پیاده هم می شد برم . زومبا را باید با اژانس برم به پسرک قول داده بودم گچ پاش که باز شد ببرمش باشگاه نزدیک خودم ثبت نامش کنم اونوقت با...
-
کمک ؟؟؟
یکشنبه 19 مرداد 1393 11:37
یکی از اقایون همکار از زاهدان برای من و یه همکار خانوم دیگه و دوتا همکار آقا یه بسته چای اورده . با توجه به حساسیتهای شوهر من ایا به نظرتون صلاحه من این چای را ببرم خونه؟ ببرم ؟ بذارم بدهم به کسی؟ چکار کنم ؟ بعدا نوشتم: خوب من اون چای را نبردم خونه توی کشوی میزم گذاشتم . به زیارت عاشورای اداره می دهمش . 2- نمی تونم...
-
وایبر لعنتی؟؟؟؟
یکشنبه 19 مرداد 1393 08:30
دیروز صبح تلفن کردم به همسر که برام نوافن بگیره (من میگرن دارم و وقتی سردرد میاد معلوم نیس کی میره) یادش رفته برای اینکه از دلم دربیاره می گه عصبی که نیستی گفتم چرا ازدست تو با اون وایبر لعنتی ات خیلی اعصابم خرده اصلا خوشم نمیاد بشینی با دخترعمه هات اینقدر کل کل کنی و بخندی چطور شد من که با داداشم تاکید می کنم داداشم...
-
احساس من همین لحظه....
شنبه 18 مرداد 1393 11:42
دلم گرفته دلم یه ها ی های گریه بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــند می خواهد کاش می توانستم بغضم را سوراخ کنم بترکانم حتی اگر سیل اشکهایم دنیا را بردارد.....
-
اوضاع من
شنبه 18 مرداد 1393 08:13
دیروز آزمون استخدامی بانک سپه شرکت کردم . دعا کنید قبول شم خیالم از کارم راحت شه /اخه من قراردادی ام الان نزدیک 9سال شده/ فعلا اوضاع خوبه مشکل حادی نیست یعنی هست من حوصله ندارم اگر یه روز گفتم از همسرم جداشدم بدونید نه به خاطر اخلاقهای بدش ، نه خانواده اش ، نه نبودناش و تنهایی هام و نه هیچ چیز دیگه است فقط به خاطر...
-
ادامه ماجرای دیروز
چهارشنبه 15 مرداد 1393 08:37
دیروز نزدیک ساعت یک دوباره تلفن اداره زنک زدن . مادرشوهر بود . فرمود حالا که شب بیاییم پسرک معذبه و ما شب بیایم طولانی می شه (خاطرتون هست که اینا هربار می اومدن خودشون خودشون را به صرف شام دعوت می کردن.. ... ****پ ن 1***) ماعصر یک ساعت می اییم و میریم . اینفدر تلاش برای چی است واقعا؟؟؟؟ کشف کردم می گم ... خلاصه منم تو...
-
یه کمی درددل کنم؟؟؟؟
سهشنبه 14 مرداد 1393 13:08
از اون شب کذایی پارک و شکستن پای پسرک همسر خیلی ناراحته . می گه اینا (خانواده اش )حرف دل و زبونشون یکی نیست که این اتفاقا می افته راست می گه اصلا چشم همینجوری است دیگه . وقتی یکی حرف دل و زبونش دوتا باشه انرژی منفی اش از چشم خارج میشه و به اصطلاح چشم می زنه . اون شب پارک هم همه می خندیدن درحالی که میشد فهمید حضور ما...
-
فقط به زن...
دوشنبه 13 مرداد 1393 12:48
1- فقط یه زن تونه همزمان... تلفنی با دخترش به زبان بچگونه صحبت کنه جواب همکارش رو بده و چیزی رو که می خواد روی برگه ها نشونش بده یه صورتجلسه را در سیستم ثبت کنه تازه نوک دماغش هم بخاره ....دی..... ----------------------------------------------- 2-همسر به طرز کاملا مشکوکی عاشق شده دیروز اس ام اس بازی می کردیم زده : بوس...
-
تعطیلات عید فطر
شنبه 11 مرداد 1393 13:29
رمضان امسال هم گذشت . بدون اینکه توشه ای ازش بگیرم . بدون اینکه قدمی به جلو بردارم بدون اینکه... می دونم تا سال آینده حسرت به دل می مانم و نمی دونم سال دیگه خواهم بود یا نه... در راستای غنی سازی اوقات فراغت!!! دنبال کلاس یوگا بودم که اتفاقی نزدیک خونه یه باشگاه تازه تاسیس دیدم خیلی برام ذوق مرگ کننده بود و زود شماره...